این خانم نه تنها تنبل است، بلکه الاغ بزرگی هم دارد. من کاملا می توانم درک کنم که چرا آن مرد اینقدر مشتاق بود که او را در مقعد بگذارد! چگونه می توان در برابر وسوسه لعنت به چنین الاغ چاقی امدادی مقاومت کرد. اما سینه های زرق و برق دار نادیده گرفته شده، من شخصا قطعاً بین آنها کار خواهم کرد.
ظاهراً پدر و دختر قبلاً بارها و بارها مشغول لذت های جنسی بوده اند ، زیرا دختر تجربه شلخته سابق را دارد و اصلاً از دست جد خود خجالت نمی کشد. چشمان بی شرم او پیرمرد را بیشتر هیجان زده می کند و او دیگر وضعیت خود را به خاطر نمی آورد. نوازش دهان هر دو به لعنتی سخت تبدیل می شود و بلوند از خوشحالی غرش می کند، در حالی که فراموش نمی کند به باباش لبخند شیرینی بزند.
♪ اوه اوه اوه اوه اوه اوه اوه اوه اوه اوه ♪