درست مثل ماهی قرمزی که ماهیگیران با تور به ساحل کشیده اند. او از کجا می دانست که آنها چه آرزویی داشتند، که او بلوند می شد. با این حال، او همچنین باید آرزوی دوم خود را محقق می کرد - اجازه دادن به آنها در تمام شکاف هایش. من فکر می کنم او به آرزوی سوم خود نیز خواهد رسید - مکیدن ماشین! بنابراین اکنون او باید کمی بیشتر از پدربزرگ افسانه در خشکی بماند. چون انگار دوست داره مکیدن و قورت دادن رو هم دوست داشته باشه!
به طور کامل متوجه نشدم که نامادری در ابتدا با او چه صحبتی می کند، اما با قضاوت بر اساس پیشرفت بیشتر وقایع، بدیهی است که از وضعیت سخت زنانه او شکایت می کند - سینه های بزرگ، در مورد او، که پوشیدن آنها بدون ماساژ مداوم دشوار است. و ماساژ سینه هاش و همچنین کل بدنش. و این چیزی بود که دوست دختر تیره پوستش در موردش صحبت می کرد ، قبل از اینکه با آنها به رختخواب برود ، بلافاصله فهمیدم - او با نامادری خود همدردی کرد و به او کمک کرد! همینطور بود، نه؟
سبزه احتمالاً انتظار چنین چرخشی از وقایع را نداشت، اما تصمیم گرفت این فرصت را از دست ندهد. در نتیجه، او تسلیم جذابیت های برنده شد، در مقابل او زانو زد و خروس بزرگ او را مکید. سپس تصمیم گرفت تا از تنش های موجود در رینگ به او استراحت بدهد و او در حالت های مختلف بیدمشک خود را به دست آورد. مزیت چنین مردانی: آنها تقریباً در هر موقعیتی راحت هستند، می توانند او را بلند کنند و نکته اصلی این است که از زور به شدت استفاده نکنید.