همه چیز معصومانه شروع شد، دخترها در حال تفریح بودند، اول با بالش های نرم. و بعد بازی شروع به تبدیل شدن به یک شخصیت بزرگسال کرد ، قابل درک است ، خروس سخت برادر خنده دارترین اسباب بازی بود ، که می توانید آن را نوازش کنید و در بیدمشک خود فرو کنید ، خواهران نتوانستند در برابر چنین چیزی مقاومت کنند و در ابتدا پیچ خوردند و نوازش کردند. دست، و سپس با دهان، برادر خوش شانس.
چه دو سبزه زیبا در اختیار یک سیاهپوست قرار گرفتند. آنها می دانند که چه کاری انجام دهند و چگونه یک مرد را هیجان زده کنند. این یک درمان واقعی است، از بیدمشک به دهان، و سپس دوباره. یکی توپ ها را می لیسد، دیگری تکان می خورد از یک محور بزرگ سیاه - آه، ای کاش می توانستم چنین مهارتی پیدا کنم.
هر سه احمق منتظرند تا مرد تمام شود، مثل اینکه وقتی مرد ختم میشود، چیزی فراطبیعی است